پیرو پست قبلی بعد از اینکه به زله ١٢ ریشتری فکر میکردم داشتم فکر میکردم چرا حالم بد شده اخیراً طوری که روی سلامتیم اثر گذاشته.

اول به گذشته فکر کردم. به کارایی که میکردم و الان نمیتونم، کارایی که حالمو خوب نگه میداشت تا نفهمم دور و برم چقدر تاریکه. 

من عکاسی میکردم.

من پیانو میزدم. گیتار میزندم. من با کامپیوتر موزیک میساختم.

من تمرین خط و نقاشی میکردم.

من به کتاب فروشیا سر میزدم و کتاب میخریدم.

من کافه گردی میکردم.

من باغبونی میکردم. ١٢ تا گلدون کاکتوس داشتم.

من ورزش رزمی میرفتم. چند ماهی تا دان ٢ فاصله داشتم.

من فیلم و سریال میدیدم.

من راه میوفتادم میرفتم محله های فقیر نشین تو مغازه هاش حساب دفتری عقب مونده ضعفا رو میدادم.

یادمه میرفتم بهزیستی یتیم خونه ای که کنار خونه ام بود و با بچه هاش بازی میکردم.

 

+ از وقتی امکان انجامش ازم گرفته شد.مُرْدَمْ


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها